سلام ماهی ها ...سلام ماهی ها سلام قرمزها سبز ها طلایی ها به من بگویید آیا در آن اتاق بلور که مثل مردمک چشم مرده ها سرداست ومثل آخر شبهای شهر بسته و خلوت صدای نی لبکی را شنیده اید که از دیار پری های ترس و تنهایی به سوی اعتماد آجری خوابگاهها ولای لای کوکی ساعتها وهسته های شیشه ای نور-پیش میآید؟ و همچنان که پیش می آید ستاره های اکلیلیاز آسمان به خاک می افتند و قلب های کوچک بازیگوش ازحس گریه می ترکند. فروغ