-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 10 اسفندماه سال 1385 12:12
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 27 بهمنماه سال 1385 14:55
سازمان بهزیستی 20000میلیارد تومان به کمیتته امداد امام خمینی (هدیه)داد چند تا چیز هست که نمیفهمم... 1.این عدد یعنی چی؟یعنی چند تا عروسک؟چندتا بلیط اتوبوس؟چندتا ماژیک تاچ؟ 2.کی به کی هدیه داد؟ 3.آیا سازمان بهزیستی مگر چقدر پول داره؟ 4.هدیه؟تو بخور بخور هم هدیه؟ 5.آقا اگه سازمان بهزیستی این همه پول داره پس چرا وضعیت...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 17 شهریورماه سال 1385 16:07
سلام... و بعدش خداحافظ... ۴سال اینجا نوشتم...شما خوندید....لطف کردید نظر دادید... ۴سال...گاهی هر روزنوشتم...گاهی میشد که ۴.۵ماه ننویسم ۴سال....خوب...بد...هرچی شما بگید ۴سال... بالاخره ۴سال گذشت... خیلی اتفاقها افتاد...قرار نیست بیوگرافی وبلاگ بنویسم....خیلی میشه ندانم من دگر چون شد که چون غرق است در بی چون حالا میخوام...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 16 شهریورماه سال 1385 20:00
گر نخواهم داد٬خود ننمایمش چونش کردم بسته دل٬بگشایمش رحمتم موقوف آن خوش گریه هاست چون گریست از بحر رحمت موج خاست خدایا.....دوستت دارم خیلی زیاد... به خاطر همه رحمتت٬همه لطفت٬همه مهربونیهات... به خاطر همه چیزایی که بهم دادی یا ندادی... خدایا....خیلی مرسی!!!! میدونی٬ما آدمها بعضی وقتها خیلی زود قضاوت میکنیم...خسته میشیم...
-
جوک؟؟!!!؟؟؟
سهشنبه 14 شهریورماه سال 1385 22:58
یه جوک بامزه.... فاطمه رجبی اعلام میکنه آقای خاتمی باید خلع لباس بشه.....
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 10 شهریورماه سال 1385 23:34
یه زمانی الکی الکی خوش بودم بعد یه کم فهمیدم چی به چیه...کی به کیه...چه خبره؟ یه خورده داغ کردم...حرصم گرفت بعد دلم برای خودم برای خودمون برای همه مون سوخت بعد با خودم گفتم:درستش میکنیم...ما هنوز جوونیم...کلی راه جلومونه بعد فهمیدم نخیر اصلا تو مهم نیستی...نه نظرت...نه رایت...نه...هرچی بخواد بشه میشه(در واقع هرچی...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 31 مردادماه سال 1385 16:46
بدینوسیله از همه دوستان محترم به خاطر بی معرفتی معذرت میخواهم.... باور کنید سرم خیلی شلوغه عید همه تون هم مبارک شاد باشید برام دعا کنید...خیلی بد شده ام
-
نخبه؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شنبه 14 مردادماه سال 1385 14:17
یه نکته قابل توجه... صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به سختی در حال نخبه پروری می باشد.... به شیوه بسیار خنده داری!!!! حوصله توضیح دادن ندارم... فعلا در همین حد اطلاع داشته باشید
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 12 مردادماه سال 1385 10:32
لطفا برام دعا کنید...خیلی زیاد.... نه برای کنکور و این حرفها.... دلم بدجور گرفته... دیگه دارم میبرم... آخه خداااایااااااااااا؟؟!!..
-
یه سوال؟
دوشنبه 9 مردادماه سال 1385 22:47
ببینید اگه شما عاشق معماری باشید میرید دانشگاه تهران یا شهید بهشتی؟ جون من اگه میدونید کدوم بهتره بهم بگید (مخصوصا دانشجوهای معماری) آخه من تهرانو دوست دارم....همه میگن شهید بهشتی بهتره.... از یه طرف دیگه تهران بین المللیه...من هم میخوام برم! تو جای من بودی چیکار میکردی؟
-
.....
چهارشنبه 4 مردادماه سال 1385 10:17
اه....چقدر زود خسته شدم چقدر بده که ندونی چی جلوی پاهاته تا ۲ ماه قبل وقتی به این روزا فکر میکردم میخواستم از خوشحالی بال در بیارم اما الآن زیاد احساس خوبی ندارم اه....انتظار مسخره خب چی میشه اگه این سازمان سنجش یه کم نتیجه ها رو زودتر بده؟؟؟؟
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 31 تیرماه سال 1385 18:12
دیروز یه جای قشنگ بودم.... فقط اومدم بگم که گفته باشم: اونجا هم بود! اونجا بالای بالای کوه هم آشغال بود به نظر شما این درد بی فرهنگی درمان نداره؟ ..... همین!
-
دوستی؟؟؟
شنبه 24 تیرماه سال 1385 10:32
ارسطو میگه: اموری که دوستی را سبب میشوند عبارتند از: نطلبیده در حق کسان محبت کردن و این محبت کردن را جار نزدن! به نظرت چند درصد از دوستی های ما اینطوری هستن؟
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 17 تیرماه سال 1385 20:21
-
داره بهم خوش میگذره
چهارشنبه 14 تیرماه سال 1385 16:41
خوشحالم خیلی زیاد
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 13 تیرماه سال 1385 11:44
الآن که خوب فکر میکنم میبینم کنکور اونقدر هام که همه میگن وحشتناک نبود سخت بود ولی وحشتناک نه!
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 10 تیرماه سال 1385 22:56
چه کسی باز بدارد من و آواز مرا زشادی در میان آسمان ها به وقت باور انبوه ابرها چه لطفی بیش از این بر من روا باد؟ باورم نمیشه که تموم شد تموم شد تموم شد اصلا باورم نمیشه...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 30 خردادماه سال 1385 11:22
http://tabriz9.blogsky.com من ایرانی تو ایرانی ما هم وطن چرا؟؟؟ جگرسوز است جگر سوز جگر سوز
-
عنوان مهمه؟؟؟
پنجشنبه 11 خردادماه سال 1385 17:54
سلام از همه تون ممنونم که اینقدر مهربونید ببینید...اون آقا احتیاج به خون داره و گروه خونی هم مهم نیست....فکر کنم به گلبولهای سفید و این چیزها ربط داره...(من زیاد حالیم نیست)به هر حال باید آزمایش بدید تا ببینید خونتون برای پیوند به خونش میخوره یا نه... من دیگه چیزی نمیدونم...اگه وقت داشتم میرفتم دنبالش تا دقیق متوجه...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 4 خردادماه سال 1385 18:40
تو رو خدا نذارین دیر بشه
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 3 خردادماه سال 1385 07:56
بچه ها ببینید من اصلا نه وقتشو دارم نه میتونم الآن جمله های قشنگ و.... بنویسم(اگه جمله بندیها م افتضاحه ببخشید) فقط میخواستم بگم که یه نفر هست که خیلی به کمک ما احتیاج داره و شاید تو دقیقا هونی باشی که میتونه بهش کمک کنه... ببین یه جوونی هست که سرطان خون داره...و خیلی زیاد به خون احتیاج داره....ولی کسیکه خونش بهش...
-
من خسته ااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام!
یکشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1385 13:10
خسته ام خسته خسته کجا فریاد بزنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 10 اردیبهشتماه سال 1385 09:49
آخه چی میخوای؟؟
-
؟؟؟بیخیال عنوان
شنبه 19 فروردینماه سال 1385 07:32
حسش نیست
-
عیدتون مبارک
شنبه 5 فروردینماه سال 1385 21:40
آره... نرم نرمک میرسد اینک بهار خوش به حال من خوش به حال ما خوش به حال روزگار....
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 6 آذرماه سال 1384 15:46
شنبه دیگه تولدمه....از اونجایی که فرصت ندارم از همین حالا تولد مبارک چرا من اینطوری شدم؟؟؟ انگار یادم رفته وبلاگ نوشتنو....نزدیکه یه ساله که نمینویسم
-
؟؟؟
یکشنبه 6 آذرماه سال 1384 15:44
اینجا چرا اینطوری شده؟؟؟احساس غریبی میکنم
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 3 اسفندماه سال 1383 10:39
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 12 آذرماه سال 1383 13:41
تولدم مبااااااااااارک اولین برف امسال مباااااااااااارک ..... خوشحالم زنده باد زندگی زنده باد زندگی زیبا
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 21 آبانماه سال 1383 13:58
خوشحالم برای این همه مهربونی خدا یکشنبه باروووون اومد چه بارون قشنگی عین دیوونه ها رفته بودم زیر باروون یک باد وحشتناک هم میزد و من شانس آوردم که هیچیم نشد مامان میگه باد پاییز بده برای همین نمیذاره پنجره باز کنم ولی..آخه نمیشه که شیشه رو دوست ندارم از پنجرههای بسته متنفرم .....