سلام دوستای خوبم دلم براتون تنگ شده بود. .................................................. راستی چند روز پیش داشتتم فکر میکردم که خوش به حال خدا.چرا؟تا دلت بخواهد دلیل هست اصلا یه دلیلش اینه که خداست.یه لحظه دلم خواست خدا باشم.اما بعد اینکه یه خورده فکر کردم(مثل یه آدم سالم نه یک دیوانه!) دیدم که نمیشه . آخه مگه الکیه؟!ولی خوب اگه نمیتونم خدا باشم،یه چیزی شبیه اون که میتونم باشم!نمیتونم؟ ...............................................................................................................................یه وقت فکر نکنین عید بیکار بودم مخم مختل شده ها؟ ................................................................ راستی توی شمال روی یکی از دیوارها با زغال نوشته بود:عشق سوء تفاهمی ست بین دو احمق! به قول مامانم بیچاره چه دل پری داشته؟! ................................................................................................................. دوستتون دارم! پاینده باشید!
نظرات 3 + ارسال نظر
[ بدون نام ] جمعه 14 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 04:53 ب.ظ http://pcsoft-download.com

سلام
چطوری؟ دست ندرده وبلاگ خوبی بود به ما هم سری بزن

ذوقال جمعه 28 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 10:55 ق.ظ http://zooghal.blogsky.com

یاحق
سلام
همینه.خودخودشه...

احمد جمعه 28 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 12:57 ب.ظ http://neghab.blogsky.com

سلام
ممنون که به من سرزدی و منت گذاشتی و نظر دادی.
ببین ادم بودن خیلی سخت تر و با ارزش تر از خدا بودنه...این طور نیست؟
اخه ببین خدا خوب مطلقه پس نمی تونه بد باشه اما ادم می تونه بد باشه و چه خوبه که نباشه
در ضمن باعث خوشحالی که منو قابل دوستی می دونی...پس
دوست من سلام

شاد و سرافراز و پاینده باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد